درباره ما
در این قسمت میخوام داستان اینکه چطوری شد که من کابینت ساز شدم رو برای شما بگم.
داستان مجموعه ما
احتمالاً برای بازدید نمایشگاههای بینالمللی رفتین. یا در تلویزیون نمایشگاهها رو دیدین هر شرکتی یک فضای شیک و جذاب برای نشان دادن محصولات و خدمات خودش درست کرده، که از پرسنل اون شرکت در اون فضا حضور دارند و با مخاطبان جدید آشنا میشوند و ارتباط برقرار میکنند و این اتفاق فقط برای مدت محدودی هست و پس از چند روز نمایشگاه تموم میشه و همه اون سازهها رو جمع میکنن.
من قبل از اینکه وارد این حرفه طراحی و تولید کابینت و کمد دیواری بشم درزمینهٔ ساخت دکور نمایشگاهی همراه یکی از دوستانم مشغول به کار بودم.
علاوه بر این به همراه پدرم که شغلش کشاورزی بود و برادرم که کار تأسیسات ساختمانی انجام میداد، در کار ساختوساز ساختمان هم دستی داشتیم، یعنی شغل دوم ما بود.
همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه ما دچار یک بحران و مشکل شدیم. حالا چرا گفتم بحران. چون از چند طرف مشکل ایجادشده بود. پدرم که به کار کشاورزی مشغول بود در اثر خشکسالی دچار ضرر و زیان شده بود و نیاز به پول داشتیم.
از طرف دیگر هم رکود اقتصادی بود. و وضعیت ساختوساز ساختمان هم تعریفی نداشت؛ یعنی برای ساختمانی که ساخته بودیم مشتری وجود نداشت تا بخرد.
نبودن درآمد ماهیانه برای خانواده ازیکطرف، و فکر اینکه چکهایی که بابت خرید مصالح پروژه ساختمان کشیده بودم چه میشود، ذهنم را درگیر کرده بود.
یادمه یکشب تا ساعت ۳ شب داشتم فکر میکردم تا راه چارهای پیدا کنم برای تأمین پول موردنیاز.
البته روی گزینه وامگرفتن هم برنامهای داشتم ولی انگار قسمت نشد که وام جور بشود. راستش خودم دلخوشی از وام نداشتم. چون اکثر کسانی که از آنها مشورت میگرفتم، توصیه کرده بودند که راهی بهتر از وام هم میتوان برای حل مسائل مالی پیدا کرد.
و به همین خاطر دنبال یکراهحل بودم تا این مشکل مالی برای همیشه حل شود؛ و تنها راهحل این بود که ساختمان جدیدی که ساخته بودیم هر چه زودتر فروش برود، تا سرمایه ما هم آزاد شود و به سود خودمون برسیم. و از طرفی هم بتوانیم چکهای طلبکارها را بهموقع پاس کنیم؛ و ساختمان بعدی رو استارت بزنیم.
چند روز مطالعه و تحقیق کردم که چگونه میتونیم این ساختمان رو بفروشیم.
ما نیاز به یک مزیت رقابتی نسبت به سایر گزینههای موجود داشتیم. چون تعداد ساختمانهایی که برای فروش موجود بود از تعداد کسانی که میخواستند ساختمان نوساز بخرند زیاد بود؛ یعنی عرضه بیشتر از تقاضا بود.
پس از بررسیهایی که انجام دادم متوجه شدم که اکثر ساختمانهای نوساز و کلید نخورده بدون تجهیزات و کابینت هستند؛ و خریدار پس از خریدن آنها باید کلی زحمت بکشد تا ساختمان خریداریشده را برای زندگی کردن آماده کند.
و از طرفی هم تجهیز کردن یک ساختمان نوساز برای کسی که مهارتی در این زمینه ندارد واقعاً دشوار است؛ و ساختمان تجهیز شده برای آن فرد بسیار جذاب و درست مثل لقمه آماده هست.
پس همینکه یک ساختمان دارای تجهیزات کامل و کابینت باشد یک امتیاز مثبت نسبت به سایر گزینهها دارد. پس ما هم باید این ساختمان را تجهیز و کامل کنیم تا زودتر به فروش برسد.
بلافاصله این موضوع رو با خانواده مطرح کردم و آنها نیز موافق بودند که هرچه زودتر شروع کنیم. همه تجهیزات را خرید کردیم ازجمله شیرآلات، پکیج، لوستر، گاز صفحهای، سینک و غیره.
فقط اصل قضیه مانده بود که کابینت و کمد دیواری بود. که ازلحاظ ظاهری، بیشترین زیبایی و دکور یک خونه رو شامل میشد. و ازنظر هزینه هم مبلغ نسبتاً بالایی داشت. چون ازنظر مالی بهشدت محدود بودیم و کفگیرمون به ته دیگ خورده بود و پولی نداشتیم، تصمیم گرفتیم که کار ساخت کابینت ها را نیز به کمک برادران و دوستان دیگر خودمون انجام بدهیم.
دستبهکار شدم و طبق اصولی که از تحقیقات اینترنتی و راهنمایی دوستان دیگه متوجه شده بودم کار رو شروع کردم. حتی ابزار کامل نصب کابینت رو نداشتم از دوستان قرض گرفتیم و به کمک برادرم کابینت آشپزخانه یک طبقه را انجام دادیم و نتیجه کار خیلی لذتبخش بود.

تازه متوجه شدم که این کار یعنی طراحی و ساخت کابینت در مقایسه با کاری که من قبلاً انجام میدادم -یعنی غرفه سازی نمایشگاه- خیلی راحت تره و برای من جذابتر هست. (خیلی لذت بردم چون دیگه قرار نبود این کابینتها مثل غرفههای نمایشگاه چند روز دیگه خراب بشه.)
خب هنوز خونه فروش نرفته بود و من فعلاً پروژه نمایشگاهی نداشتم فصلی بود که از کار غرفه سازی نمایشگاهی خبری نبود؛ و من فکر کردم میتوانم با اجرای کابینت برای دیگران درآمد ماهیانه برای خودم ایجاد کنم. به همین دلیل یک آگهی در سایتهای تبلیغاتی دادم برای کابینت سازی و پس از چند تماس بالاخره یک مشتری کابینت گرفتم.
خیلی سریع کار کابینت رو انجام دادم و تونستم اولین درآمدم رو از کار جدید کسب کنم؛ که برای من خیلی لذتبخش بود.
کمکم پیشنهادهایی از طرف دوستان و آشنایان بابت ساخت کابینت به من داده میشد.
و خلاصه از بین سه تا مشتری که بعد از نصب کابینت و تجهیزات برای بازدید خونه نوساز ما اومد، یکی از خونه ما خوشش اومد و همان روز قولنامه فروش خونه رو نوشتیم. دقیقاً یک روز قبل از اینکه موعد اولین چک ساختمانی برسد، (همان چکهایی که فکرش خواب رو از آدم میگرفت) پول بهحساب واریز شد.
و پسازاینکه همه چکها پاس شدند و یک زمین دیگر خریدیم و ساختمان بعدی را مشغول شدیم، این تجربه موفق باعث شد به این فکر افتادم که درزمینهٔ طراحی و تولید کابینت و کمد دیواری فعالیت کنم. از این کار خیلی لذت میبردم و احساس خوبی داشتم و از این کار خسته نمیشدم.
ولی تجربهای در این زمینه نداشتم و کابینت ساز حرفهای نبودم. برای همین یک دوره چندماهه در کنار یکی از کابینت ساز های حرفهای کار نصابی کابینت را انجام دادم. تا با فوتوفن این کار کاملاً آشنا بشوم؛ و پس از طی این دوره بهصورت حرفهای کار طراحی و تولید کابینت و کمد دیواری رو آغاز کردم؛ و اینگونه شروع به کار مجموعه پرشین دکور را استارت زدیم.
پس از چند سال وقتی با یکی از بهترین مشاوران کسبوکار چند جلسه مشاوره داشتم و تستهای مختلفی را انجام دادم، متوجه شدم که علت لذت بردن و خسته نشدن از طراحی و تولید کابینت و کمد دیواری (دکوراسیون داخلی) به خاطر علاقه و استعدادی است که در این زمینه دارم.
ولی من برای اینکه به این نتیجه برسم در چه زمینهای استعداد و علاقه دارم، فراز و نشیبهای زیادی را تحمل کردم. ولی توصیه میکنم همانطور که برای درمان دنداندرد به دندانپزشک مراجعه میکنید، لطفاً برای حل مسائل کاری و شغلی خودتون به مشاوره با متخصص مربوطه مراجعه کنید.
لطفاً به تلاشِ همراه با مشاور ادامه بدهید.
مصطفی طاعتی
اگه قصد خرید کابینت آشپزخانه دارید، برای دریافت مشاوره رایگان و سفارش کار میتونید از طریق واتساپ مجموعه پرشین دکور هر ساعت از شبانهروز پیام بدید:
(روی آیکن زیر بزن)

(برای تماس در تلفن همراه شمارههای زیر رو لمس کنید)